رهاورد

محلی برای اشتراک تجربیاتم در زبان

رهاورد

محلی برای اشتراک تجربیاتم در زبان


this movie doesn’t worth watching غلطه

Worth followed by a noun”

I guess it’s worth a shot.

That movie is worth watching

Our house is worth about £100 000. (خانه ما حدودا 100000 پوند قیمت دارد.)


Is the castle worth seeing? (آیا آن قلعه ارزش دیدن را دارد؟



Their contribution was of great worth. (کمک آنها ارزش زیادی داشت.)

The painting is of little worth. (این نقاشی ارزش کمی دارد.)

It’s worth visiting New York. There are so many interesting things to see and do.

It’s not worth going to the Central Park Zoo.


غلطه It is worthes
غلطه It is worthed


Is the castle worth seeing? (آیا آن قلعه ارزش دیدن را دارد؟

قابل توجه است که
It is worth saying that

 

 

 

Be worth something (اسم یا گروه اسمی)

Her earrings are worth 2,000 dollars.

(گوشواره هاش نزدیک به دو هزار دلار ارزش دارن.)

Do you think The Contemporary Museum of Art is worth a visit?

(فکر می کنی موزه هنرهای معاصر ارزش بازدید داره؟)

Be worth doing

Sally Rooney’s novels are worth reading. I promise.

(رمان های سالی رونی ارزش خوندن رو دارن. قول می دم.)

You’re worth waiting for.

(تو ارزش منتظر موندن رو داری.)

It’s worth having health insurance.

(داشتن بیمه سلامت ارزشش رو داره.)

 

 

 

 

معرفی کالوکیشن های رایج با worth

به جمله های زیر و گروه کلماتی که worth در آن ها به کار رفته است، دقت کنید:

Going on a fancy trip is not worth the money.

(رفتن به یه سفر گرون قیمت از نظر مالی ارزشش رو نداره.)

He’s not worth your time.

(اون ارزش وقتت رو نداره.)

 

His selfless support is worth a great deal to me.

(حمایت بی قیدوشرطش برای من ارزش خیلی زیادی داره.)

The house isn’t worth a lot.

(خونه ارزش زیادی نداره.)

 

 

واژه worth

پیچیدگی واژه worth برای فارسی‌زبانان معمولا نه به علت معنی دشوار و چندگانه آن بلکه به علت نحوه استفاده درست از آن در انگلیسی است. در زبان انگلیسی worth یک صفت یا اسم است، در حالی که برای اشاره به معانی متفاوت آن در فارسی معمولا باید از فعل استفاده کرد که تفاوت ساختاری زیادی بین دو زبان ایجاد می‌کند.

برای اشاره به ارزش داشتن: در این کاربرد worth به صورت یک صفت برای اشاره به قیمت داشتن یک چیز استفاده می‌شود. این ساختار معمولا مسندی است (یعنی worth معمولا به همراه فعل be آورده می‌شود). به نوعی می‌توان گفت در انگلیسی برای اشاره به قیمت داشتن یا ارزش داشتن چیزی به جای داشتن از بودن استفاده می‌شود (انگار در فارسی بگوییم، ارزش‌دار بودن/قیمت‌دار بودن). این تفاوت معمولا زبان‌‎آموز را به اشتباه می‌اندازد.

Our house is worth about £100 000. (خانه ما حدودا 100000 پوند قیمت دارد.)

در همین کاربرد worth می‌تواند معنی استعاره‌ای هم داشته باشد. یعنی برای اشاره به ارزش معنوی چیزی یا کاری به کار رود. به مثال زیر توجه کنید:

Is the castle worth seeing? (آیا آن قلعه ارزش دیدن را دارد؟)

استفاده به معنی ارزش: در این کاربرد واژه worth معنی مشابه “ارزش” در فارسی دارد. گاهی به همراه حرف اضافه of و یک صفت استفاده می‌شود که کمی ساختار آن را پیچیده‌تر می‌کند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

Their contribution was of great worth. (کمک آنها ارزش زیادی داشت.)

The painting is of little worth. (این نقاشی ارزش کمی دارد.)

استفاده برای نشان دادن مقدار: از worth به همراه یک مالی برای نشان دادن یک مقدار مشخص از یک چیز هم استفاده می‌شود (مثل زمانی که در فارسی می‌گوییم “به اندازه 10هزار تومان سیب”). به مثال زیر توجه کنید:

I’d like ten dollars’ worth of gas, please. (من به اندازه ده دلار بنزین می‌خواستم، لطفا.)

 

منابع:+و+

  • Ali Hadian

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی